کتاب انسان در جستجوي معنا انسان در جستجوي معنا درباره جان سالم به در بردن است؛ درباره سرچشمه قدرتي که به زنده ماندن فرانکل کمک کرد؛ فردي که متحمل سختي‌هاي زيادي شد. ويکتور فرانکل بعد از داشتن يک زندگي سخت در اردوگاه کار اجباري و پس از به پايان رسيدن جنگ و مشکلات، شاهکار ادبي خود به نام انسان در جستجوي معنا را به رشته تحرير درآورد. اين کتاب دو بخش دارد، بخش اول که در مورد خاطرات فرانکل در اردوگاه اجباري رژيم نازي است و بخش دوم که درباره‌ي مکتب فرانکل يعني لوگوتراپي يا معنا درماني توضيح مي‌دهد. دکتر فرانکل در بخش دوم بيان مي‌کند: «من مردد هستم که پزشکي قادر به دادن اين پاسخ باشد که معناي زندگي هر فردي چيست؟ زيرا معناي زندگي هر فرد دائماً در حال تغيير مي‌باشد. از اين رو، هر فرد بايد معني و هدف زندگي خود را در لحظات مختلف متوجه شود. هيچ معنايي وجود ندارد که انسان عمري را صرف يافتنش کند، بلکه هر يک از شما داراي وظيفه و رسالتي خاص در زندگي هستيد که بايد به آن دست پيدا کنيد.» دکتر فرانکل به بيان دو نکته پر معنا در اين کتاب مي‌پردازد. ابتدا اين‌ که انسان بايد بداند تا هر کار يا اتفاق سختي که در زندگي برايش اتفاق مي‌افتد، داراي معنايي است. آن معنا مي‌تواند هر چيزي باشد، عشق به يک معشوق، عشق به کار کردن، عشق به خدمت و يا هرچيزي که حال شما را خوب مي‌کند. در واقع هر انساني بايد يک دليل براي زنده ماندن خود داشته باشد. ويکتور فرانکل بنيان‌گذار لوگوتراپي، روانشناس و عصب‌شناس اتريشي، که مدرک دکتراي اعصاب و روان خود را از دانشگاه وين گرفته است. در جنگ جهاني دوم همسر باردارش، والدين و برادرش کشته شدند و خودش در چهار اردوگاه مختلف آشويتس اسير شد. فرانکل بر مبناي تجربه‌هاي شخصي و بيماران بسيار خود، عقيده دارد که کسي قادر نيست تا از رنج و عذاب دوري کند اما مي‌تواند طرز برخورد با آن را به اختيار خود انتخاب کند. او، وقتي به اردوگاه کار اجباري آلمان در جنگ جهاني دوم وارد شد در جيب لباس يک زنداني کشته شده کاغذي پيدا کرد که روي آن نوشته شده بود: «خدايت را از ته قلبت، با تمام روحت و با تمام قدرتت دوست بدار». تفسير ويکتور فرانکل از آن جمله اين بود که پاسخ مثبت به زندگي، برخلاف هر آنچه که با آن مواجه مي‌شويد، چه رنج و چه مرگ، يک دستور است. چرا که در سخت‌ترين مسيرها و در نااميد کننده‌ترين لحظات و شرايط است که مي‌توان بزرگ‌ترين معنا را کشف کرد. او معني حضور خود را در آن جهنم و اردوگاه عذاب‌آور پيدا کرد و بخاطر آن تمام بيماري، خستگي، گرسنگي، تشنگي، فشار رواني و شکنجه‌هاي بدني و... را تحمل کرد.