هر کتاب خاطره راوي خاص خودش را دارد و هر راوي هم از يک حيث داراي اعتبار است. راوي کتاب «اسير کوچک» هم از يک جهت جالب بوده و يک روايت تازه از دوران جنگ تحميلي را از زبان کوچکترين اسير ايراني شرح ميدهد که همين قضيه، امتياز اصلي راوي کتاب است؛ او با همه فرق دارد. دست به سلاح نبرده و حتي شايد به دشمن بعثي سنگ هم پرتاب نکرده باشد، اما به هر حال در يک جمع خانوادگي در بند دشمن است و اين براي يک کودک، خيلي هولناک است. راوي کتاب کودکي است که همراه خانوادهاش اسير ميشود و جنگ و اسارت را از دريچه نگاه و تفکرات يک کودک تجربه ميکند. اين نگاه در روايت امروز او از جنگ هم وجود دارد و هراسها و ترسهاي يک کودک از اين شرايط را بيان ميکند. او نگاه کودکانه آن روزهايش را به نگاه امروزش به جنگ پيوند زده و آنها را در کتاب «اسير کوچک» بيان کرده است. اين اسير کوچک از جابهجاييهايشان در اردوگاههاي مختلف، از ديگر خانوادههاي اسير و همچنين شرايط اسارت خانوادهها در اردوگاههاي دشمن صحبت کرده و اطلاعات خوبي را در اين زمينهها در اختيار مخاطبان قرار ميدهد. رضازاده و يا همان «اسير کوچک» درباره اتفاقاتي چون ديدار با نمايندگان صليب سرخ و اتفاقاتي که در پي آن ميافتد و ديدار با شهيد تندگويان توضيحاتي ارائه ميکند. از ديگر اتفاقات جالبي که در اين کتاب روايت شده موضوع ديدار معاون نخست وزير عراق، طه ياسين رمضان از اردوگاه و گفتوگو با غلامرضا رضازاده قهرمان کوچک اين کتاب است که سربلندي، عزت و افتخارآفريني رزمندگان ايراني، حتي در زمان اسارت را به مخاطب يادآوري ميکند.
غلامرضا رضازاده، خردسالترين اسير جنگي ايران است. او و خانوادهاش در همان روزهاي اول جنگ در خرمشهر، به اسارت عراقيها درآمدند. غلامرضا بيش از 400 روز در اردوگاههاي عراقي ماند و با زندگي در شرايط جنگي کنار آمد. او، پس از آزادي از پشت نيمکتهاي مدرسه به جبههها بازگشت و بارها زخمي شد. پس از حدود 20 سال، يعني در تابستان 1380 حسين نيري که نويسندگي اظهارات راوي را به عهده دارد، اولين جلسه گفتوگو با او را در زادگاهش، شهر مقاومت و حماسه يعني خرمشهر گذاشت و علاوه بر غلامرضا، برادر، پدر و مادرش را هم پاي مصاحبه نشاند. مجموعه اين گفت و شنودها بيش از 20 ساعت به طول انجاميد که اين مصاحبهها سرانجام در اين اثر 134 صفحهاي عرضه شد و مورد استقبال هم قرار گرفت.
راوي کتاب «اسير کوچک»، اثر برتر جشنواره کتاب دفاع مقدس سال 84 بر اثر سانحه رانندگي دچار مصدوميت شديد شد؛ به گونهاي که او همچنان از آثار و صدمات ناشي از آن حادثه رنج ميبرد.
از کتاب:يک روز غروب ماشينهايي به شکل يخچال براي انتقال ما به آسايشگاه آمدند. عقب ماشينها کوچک بود. فقط چند سوراخ مورب در آن بود تا هوا در ماشين جريان داشته باشد. همه افراد در ماشينها سوار شدند؛ ده يازده نفر در هر ماشين، البته ماشينهاي آخر خلوتتر بود؛صفحه 65
از همين قلم: اولين فرمانده (سوره مهر) فرمانده جديد (سوره مهر) يک مرد يک زندگي (سوره مهر) فرار از موصل (سوره مهر) مردي از ديار دور (سوره مهر) اسير کوچک (سوره مهر) راز مدرسه ما (شاهد) ياور صادق (فاتح) چريک پير (ستارهها) مردي از ديار دور (ستارهها)
افتخارات:اثر برگزيده جشنواره کتاب دفاع مقدس ـ 1384
نويسنده |
|
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 136 |
نوبت چاپ | 7 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 0.6 |
وزن | 160 |
سال چاپ | 1398 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.