آيا انسان بهواقع موجودي خودخواه است و جز به خود و منفعت خود به هيچ چيز ديگري نميانديشد؟ تصور عمومي اين است که اگر فيالمثل مضيقهاي پيش بيايد انسانها به جان هم ميافتند و جز براي نفع شخصي نميکوشند. از ماکياوللي تا هابز و فرويد و داکينز به ما آموختهاند که آدمي موجودي بدسرشت است. اما روتخر برخمان در کتاب آدمي موضعي يکسره متفاوت را مطرح ميکند: انسان موجودي نيکسرشت است و در ذات او غريز? همکاري بر غريز? رقابت و حس اعتماد بر حس بياعتمادي ميچربد و اين چربش يکي از پايههاي تکاملي «انسان خردمند» است. اما در عوض چه داريم؟ ــ اگر هم? صفات آدمي را در صندوقچهاي مجموع کنيم، ما عمدتاً ميل داريم که از آن صندوق صفات بد را بيرون کشيم و برجسته کنيم. چگونه ميتوان در برابر اين حجم سنگين تبليغات عليه سرشت نيک بشر اثبات کرد که داستان کاملاً عکسِ اين است و آدمي دستکم اين اندازه که ما ميانديشيم بدسرشت و خودخواه نيست؟ برخمان براي اثبات اين فرضيهاش داستانهاي واقعي را ميکاود و نشان ميدهد که اگر در عالم داستانهاي ادبي، در عالمِ سالار مگسها، انسانهاي درمضيقهافتاده به جان هم ميافتند و گرگ هم ميشوند، در عالم واقع، داستاني با همان مضموني که در رمان ويليام گولدينگ ميخوانيم، اتفاق ميافتد و آنها که درگير همان قسم نکبتها شدهاند هيچ هم به جان هم نميافتند و گرگ هم نميشوند و در عوض ميل همکاريشان است که عمل ميکند. نويسنده گزارشهاي آزمايشهاي روانشناسي را از پستو درميآورد و نشان ميدهد که چگونه متصديان آزمايشها گزارشهاي نهايي خود را بر اساس باور صلب به «ديوسيرتي ذاتي آدمي» تنظيم ميکنند، حال آنکه آنچه بهواقع در جريان آزمايشها بر آزمايششوندگان رفته است و آنچه آنها در مواجهه با آزمايشها از خود نشان دادهاند، هرگز با گزارشهايي که در رسانهها و کتابها منتشر شده است، تطابق ندارد. گزارش شده است که اگر شهرهاي آلمان (در جنگ جهاني دوم) بمباران شوند، روحيهها در هم ميشکند و آلمانيها ميافتند به جان هم و در نهايت خودشان شکست خودشان را رقم ميزنند. شهرها بمباران ميشود و آلمانيهاي گرفتار در ادبار ويراني و...
نويسنده | روتخر برخمان |
مترجم | مزدا موحد |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 495 |
نوبت چاپ | 7 |
نوع جلد | گالينگور |
قطع | رقعي |
ابعاد | 15.5 * 20.5 * 3.5 |
وزن | 546 |
سال چاپ | 1401 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.