معرفي کتاب کوري اثر ژوزه ساراماگو ترجمه زهره روشنفكر ناشر مجيد داستان رمان کوري از آنجا آغاز مي شود که در يک چهارراه شخصي به طرز عجيبي بينايي خود را از دست مي دهد. در اين داستان نه شهر و نه افراد هيچ اسمي ندارند. براي مثال شخصيت هاي اصلي با عناويني همچون همسر چشم پزشک، چشم پزشک، مردي که اول کور شد، دختر عينکي و پسر لوچ خوانده مي شوند.
اين کتاب در مورد رعايت نکردن حق ديگران است. اولين فردي که به صورت ناگهاني کور مي شود، همه جا را سفيد مي بيند. شخصي او را کمک کرده و به خانه ا مي رساند اما اتومبيل مرد کور را مي دزدد. پس از کور شدن اولين مرد، تمام افرادي که با او در ارتباط بوده اند نيز به تدريج بينايي خود را از دست مي دهند و سپس تعداد اين افراد زياد مي شود. مسئولان براي جلوگيري از شيوع کوري، افرادي که نابينا شده اند را در يک منطقه جدا قرنطينه مي کنند. اما اين کار بي فايده بوده و روز به روز به تعداد افراد نابينا اضافه مي شود.
در طول داستان تنها همسر چشم پزشک است که بينايي خود را از دست نمي دهد و از رفتارهاي آن ها گزارش کرده و پند مي گيرد. اما او نيز در انتهاي داستان خود را همچون يک کور مي پندارد.
نويسنده | ژوزه ساراماگو |
مترجم | زهره روشنفكر |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 392 |
نوبت چاپ | 7 |
نوع جلد | گالينگور |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1.5 |
وزن | 430 |
سال چاپ | 1397 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.