در داستان«فسقل قصه هاي موتوري» نوشته فريبا کلهر با اين موتور سيکلت هاي افسانه اي مي شود حتي به آسمان رفت و توي چاه افتاد و به دست قورباغه جادويي نجات يافت. نويسنده در اين قصه هاي فانتزي از ساختن قصه هاي عجيب نمي ترسد و آن را بخشي از جهان غريب کودکان مي داند.
10 تا موتور سيکلتي که رديف به رديف کنار هم ايستاده اند تا داور سوت بزند و مسابقه را شروع کنند، شايد هنوز در ابتداي کتاب نمي دانند که نويسنده چه سرنوشتي براي هر کدامشان رقم زده است.
البته موتورسيکلت اولي که کلاه ايمني ندارد، سرنوشتش معلوم است؛ به زمين مي خورد و روحش مي رود آن بالاها پيش ابرها. آنجا که يک روح موفرفري نشسته و دلش مي خواهد لاي ابرها تک چرخ بزند. وقتي قرار است براي موتورسيکلت ها قصه بنويسي، تخيل مرزي ندارد.
مثلاً موتورسيکلت دوم مي تواند با يک موتورسيکلت آبي ازدواج کند.
و سومي هم توي باتلاقي گير کند و بعد يک آقاي نويسنده نجاتش بدهد و وقتي موتورسيکلت مي خواهد برود کاغذهاي آقاي نويسنده را بياورد، آنقدر تند ويراژ بدهد که غش کند و بيفتد روي زمين.
چهارمي هم خودش را مي زند به موش مردگي که پليس دستش را رو مي کند و سرنوشتش به زندان موتورها ختم مي شود.
پنجمي دلش مي خواهد آنقدر بالا برود که به ماه برسد و ششمي…
نويسنده | فريبا كلهر |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 32 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | خشتي كوچك |
ابعاد | 17 * 17 * 0.5 |
وزن | 124 |
سال چاپ | 1393 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.