معرفي کتاب روياي بعد از ظهر
کتاب موضوع انقلاب را براي گروه سني نوجوان از زاويه ديد اول شخص روايت مي کند.«رؤياي بعد از ظهر» داستان پسري نوجوان را روايت مي کند که به ناگاه به دنياي چند سال گذشته پرت مي شود. او هنگام تعمير چراغ مطالعه اش، با جرقه برق بيهوش شده و وقتي چشمش را باز مي کند، متوجه تغييرات در اطراف خود مي شود. اين اتفاق سبب شده تا او به سال هاي پيش از انقلاب و به بحبوحه حوادث آن ايام سفر کند.
گزيده کتاب روياي بعد از ظهر
«ماجرا درست از وقتي شروع شد که چراغ مطالعه اتاقم خراب شد و خواستم خودم درستش کنم. ساعت دقيقاً دو بعدازظهر بود و همه خواب بودند. به آشپزخانه رفتم و از توي ميز ابزار بابا پيچ گوشتي و انبردست را برداشتم؛ البته بي سروصدا، چون اگر مامان مي فهميد، حسابم را مي رسيد و ديگر خبري از کتاب خواندن بعدازظهر نبود که حق هم داشت؛ يعني حالا مي فهمم حق داشت. مادرها هميشه حق دارند.
با پيچ گوشتي به جان چراغ افتادم؛ بدون آنکه دوشاخه اش را از پريز بيرون بکشم. يک دفعه چراغ جرقه زد. تکان شديدي خوردم. انگار نيروي خيلي زيادي هلم داد و پرتم کرد گوشة اتاق. نفهميدم چه مدت به همان حال مانده بودم. وقتي چشم باز کردم، هوا هنوز روشن بود. درد توي دست راست و کتفم پيچيده بود. آهسته دستم را بلند کردم و بهش نگاه کردم. طوري نشده بود. تکانش دادم. باز و بسته اش کردم. سالم بود؛ فقط درد داشت.
خدا را شکر کردم سالم است و عيبي نکرده. آهسته بلند شدم و نشستم. عينکم را که کنارم افتاده بود برداشتم و به چشمم زدم. نگاهم را دور اتاق گرداندم. تازه آن موقع بود که متوجه غيرعادي بودن اتاق شدم...».
نويسنده | نيلوفر مالك |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 62 |
نوبت چاپ | 3 |
نوع جلد | شميز |
قطع | پالتويي |
ابعاد | 12.5 * 19 * 0.7 |
وزن | 84 |
سال چاپ | 1400 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.