- جزییاتکتاب بابا اتوبوسي بابااتوبوسي از ته کوچه رسيد. هن هن مي کرد و نفسش در نمي آمد. سبيلهايش سفيد بودند و ريش بلندش زير چر خهايش ميرفت. حواس پرتي گرفته بود. خيلي خسته بود. يادش رفت توي يکي از ايستگاه هاي اتوبوس بايستد. سرفه کرد و پايش را روي گاز گذاشت. يک آقا با کيف بزرگش دنبالش دويد: «- صبر کن! جا...
- مشخصات
- 0
کتاب بابا اتوبوسي
بابااتوبوسي از ته کوچه رسيد. هن هن مي کرد و نفسش در نمي آمد. سبيلهايش سفيد بودند و ريش بلندش زير چر خهايش ميرفت. حواس پرتي گرفته بود. خيلي خسته بود. يادش رفت توي يکي از ايستگاه هاي اتوبوس بايستد. سرفه کرد و پايش را روي گاز گذاشت. يک آقا با کيف بزرگش دنبالش
دويد:
«- صبر کن! جا ماندم، اداره ام شروع شد! »
بابا اتوبوسي گفت:
«- نميشنوم... يک کم بلندتر حرف بزن! »
بابا اتوبوسي دوباره دستش را گذاشت کنار گوشش:
«- نمي شنوم! » از ايستگاه رد شد. چشمهايش هم ضعيف شده بود. عينک را به چشمهايش نزديک کرد. يادش نمي آمد توي اين ايستگاه هم مي ايستاد يا نه؟! کنار نيمکت، دختري با لباس صورتي مدرسه ايستاده بود؛ اما بابااتوبوسي يادش نبود...
نويسنده | سميه سيديان |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 20 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | خشتي بزرگ |
ابعاد | 22 * 22 * 0.2 |
وزن | 45 |
سال چاپ | 1399 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.