کتاب من عاشق افسانه نيستم
اين اثر داستان جواني را در کوران جنگ تحميلي روايت مي کند که در پي حوادثي مجبور به زندگي در خاک عراق شده و موفق مي شود که خود را 45 روز در خاک اين کشور زنده نگاه دارد.
نويسنده تلاش دارد تا در اين اثر با استفاده از نثري روان و همچنين تغيير زاويه ديد، روايتي شيرين از روزهاي جنگ ارائه دهد. از سوي ديگر، موضوع کتاب معيني نيز به نوبه خود تازه است و نويسنده توانسته با استفاده از پتانسيل هاي موجود از جنگ تحميلي، روايتي جديد از گوشه اي از تاريخ ارائه دهد.
معيني کتاب را «به آنان که با موج انفجار هر گلوله چنان رعشه دويده بر روانشان که با خردترين صدايي دست ها را به پهناي گوش ها مي گيرند و کپ مي کنند روي زمين بي خيال انگشت هايي که دراز شده به سويشان و حکم جنون برايشان صادر مي کند»، تقديم کرده است.
گزيده کتاب
افسانه مي نشيند کنار خاله. نگراني ام تمام مي شود و خوشبختي ام کامل. مطمئن مي شوم هيچ اتفاقي نيفتاده و هيچ اتفاقي هم نخواهد افتاد. دلم آرام مي گيرد و در لذت آسودن غرق مي شوم. نگاهم روي افسانه مي ماند؛ چهره اي پاک و ملايم دارد. سرش را زير مي اندازد. هوس مي کنم بلند شوم و گونه اش را ببوسم؛ شرم مانعم مي شود. نمي توانم به سادگي مهر خود را بازگو کنم؛ بروز دادن عشق فرصت مي خواهد. مجلس از گَپ وگفت مي افتد؛ بي هيچ خنده و شوخي. لب هاي افسانه دوخته شده اند به هم و چهره اش زير لايه اي از غم پنهان است. چشم هايم دور و اطراف را مي کاوند. چشم هايت که با تو باشند همه چيز عادي است؛ اگر کور شوي و نبيني، آن وقت مي فهمي چه نعمتي را از دست داده اي. خيره مي شوم به معصوميت نشسته در صورت افسانه و، براي اينکه اطرافيانم متوجه نگاه خيره ام نشوند، از او رو برمي گردانم، به خاله، به بابا ابوالفضل، به آقايدالله، به عزيز. عزيز که در نگاهم مي افتد، از روي گونه اش بلور اشک مي غلتد. سرش را پايين مي اندازد. بغضش را فرومي دهد. مي گويد: «خدا رو شکر همه چيز به خوبي تموم شد!»
آقايدالله دست هايش را بالا مي برد و مي گويد: «الحمدلله!» و دست هايش را مي کشد به صورتش.
عزيز مي گويد: «پس قول وقرارمون سر جاشه تا شب جمعه که بياييم و صيغه رو بخونيم.»
خاله در جواب مي گويد: «حياتي باشه، ا ن شاءالله!.»
عزيز با لبخندي مي گويد: «اجازه داده بودين، امشب صيغه رو مي خونديم، خيالمون آسوده مي شد.»
نويسنده | مريم معيني |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 124 |
نوبت چاپ | 1 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14 * 21 * 1 |
وزن | 150 |
سال چاپ | 1396 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.