كتاب تقدير زنان
عقده يعني گذشته. همه ما چون گذشته داريم، پس عقده نيز داريم. شما پدر و مادر خود را چگونه درک کردهايد؟ درک شما از پدر، عقده پدر و درک شما از مادرتان، عقده مادر را در شما شکل ميدهد. ممکن است شما پدرتان را به شکل يک حامي و پشتيبان قوي درک کرده باشيد، که اين امر شما را صاحب عقده مثبت پدر ميکند و اگر احيانآ خدايي ناکرده پدرتان غايب بوده يا برخورد نامناسبي با شما داشته است، شما صاحب عقده منفي پدر خواهيد بود. در اين کتاب از تأثير متنوع عقدههاي مثبت و منفي بسيار خواهيد شنيد. اينکه شما حتمآ پدر و مادر داشتهايد موضوعي نيست که عقده را ايجاد ميکند. حتي اگر آنها وجود هم نداشته باشند، شما ممکن است با جانشينان پدر و مادر زندگي کرده باشيد، و يا بنا به تعريفهايي که از آنان شنيدهايد برداشتي از آنها داشته باشيد. عقده پدر و عقده مادر دو عنصر اصلي است که در ناخودآگاه شما نقشي جدي ايفا ميکنند و زندگي شما را کاملا در سلطه خود دارند. مهم نيست که سن شما چقدر است و يا اينکه رئيس شرکت بزرگي هستيد، يا در هر جايگاه ديگري قرار گرفتهايد. يونگ درباره عقده ميگويد: «امروزه همه ميدانند که انسان عقده دارد. آنچه هنوز بهخوبي درک نشده اين است که عقدهها هم ميتوانند ما را داشته باشند.» در روانشناسي تحليلي ايگو (من)، بخش خودآگاه شما را شامل ميشود. شما با ايگوي خود امورات روزمرهتان را انجام ميدهيد. اينکه ما فکر ميکنيم ميتوانيم با برنامهريزي بر دنيا و آينده تسلط داشته باشيم، تصوري است که در سطح خودآگاه و ايگوي ماست. ايگوي ما شغل، همسر و مسيري را برايمان انتخاب ميکند و باور دارد که بهترين کار ممکن را انجام داده است و حتمآ هم از اين مسير به نتيجه خواهد رسيد! و شايد هم تا مدتي با انتخابي که انجام دادهايم احساس خاص بودن کنيم و يا دچار غرور شويم، در صورتي که هنوز تا نتيجه قطعي فاصله داريم. اين غرور کاذب نشان از اين است که درک ما محدود به ايگو شده است. درک زندگي در سطح ايگو (خودآگاه) موجب نميشود اقدامات و تمايلات ناخودآگاه از حرکت بازايستد. همانگونه که گفتيم ناخودآگاه ما (ازجمله عقدههاي ما که موضوع اصلي اين کتاب است) در حال انجام کار خود است. اگر با ناخودآگاه خود در ارتباط قرار نگيريم و در نتيجه از پيامهاي آن بهره نگيريم مجبوريم دائم شاهد شکستهاي پيدرپي ايگو باشيم که در نهايت ما را از زندگي سرخورده ميکند. در جامعه فراوان ميشنويم: «تقدير» کسي اينطور بوده است که.... اين امر حکايت و واقعيت تلخي را بيان ميکند که اگر به عقدههاي خود هشيار نشويم بايد با يک داستان و اتفاق تکراري و شکست مداوم يا احساس تلخ هميشگي نسبت به زندگي، عليرغم داشتن دستاوردهاي بيروني فراوان، همسفر باشيم. اين کتاب دعوتي است براي رها شدن از اسارت عقده و يافتن اقتدار شخصي در زندگي.
نويسنده | ورنا |
مترجم | ساره سرگلزايي |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 144 |
نوبت چاپ | 7 |
نوع جلد | شميز |
قطع | رقعي |
ابعاد | 14.5 * 21 * 0.7 |
وزن | 174 |
سال چاپ | 1400 |
تاكنون نظري ثبت نشده است.